سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همنشین پادشاه همچون شیر سوار است ، حسرت سوارى او خورند و خود بهتر داند که در چه کار است . [نهج البلاغه]
من مرد تنهای شبم

من مرد غصه و غمم

یادی نکنید از من

من مرد تنهای شبم

من مرد تنهای شبم

من سینه چاک غمم

گویی که در شبها

مسافری دارم از لحظه ها

مسافری دارم اما او کیست در شبها

من مرد تنهای شبم

کیست مسافر تنهای غمم

لحظه ها گذراست    شبها گذراست    این عمر کی ره گذراست

آری من مرد تنهای شبم

رفیق هر چه غصه و غمم

فراموشی برایم... هرگز آپ شد


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط حسین بوریپور 88/7/26:: 10:53 صبح     |     () نظر